به گزارش مشرق، «عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
هیئت حاکمه امریکا و مشخصاً ترامپ وعده داده هفته آینده مکانیزم ماشه را در باره ایران عملیاتی خواهد کرد. این تصمیم (شعارگونه) ترامپ با چند مشکل بزرگ مواجه است:
۱ - مگر فشار و تحریمی باقی مانده که امریکا علیه ایران عملیاتی نکرده باشد که اینک در پی اجرایی کردن مکانیزم ماشه است.
۲ - با توجه به خروج امریکا از برجام، اجرای اسنپ بک به سادگی امکان پذیر نبوده و با، اما و اگرهای بسیاری مواجه است.
۳ - امریکا طی دوره ریاست جمهوری ترامپ، عملاً متحدین سنتی را از خود رانده و این امر تحقق اسنپ بک را با مشکل مواجه ساخته است.
٤ - امریکا هماینک فاقد هژمون و اعتبار بینالمللی است و جهان با امریکا، در اجرایی شدن مکانیزم ماشه همراهی لازم را ندارد.
۵ - هماکنون امریکا در آستانه بزرگترین بحران و رکود اقتصادی (پیشبینی میشود به مراتب بزرگتر از بحران اقتصادی ۱۹۲۹ میلادی باشد) قرار داشته و همین موضوع اجرای مکانیزم ماشه را با تردید جدی مواجه ساخته است. مشکلات متعدد امریکا در اجرای مکانیزم ماشه (که فقط بهعنوان نمونه به پنج مورد آن اشاره شد)، تنها یک روی سکه زنگ زده مکانیزم ماشه بوده و روی دیگر سکه ظرفیتها و توانمندیهای بالای داخلی، منطقهای و بینالمللی ایران است:
بیشتر بخوانید:
مخالفت طرفهای برجام با بازگشت تحریمهای ایران
آغاز نشست کمیسیون مشترک برجام در وین
توصیههای تحریمی جدید لابی «افدیدی» به دولت ترامپ
۱ - ایران تحریمهای تشدید شده توسط اوباما را در دوره ترامپ با همه فراز و نشیبها پشت سر گذاشته و غرب را در اهداف خود ناکام و خواب آنان را در فروپاشی جمهوری اسلامی در مقاطع مختلف «تابستان داغ ۹۶»، «جشن کریسمس ۹۷ در تهران»، «جنبشهای اعتراضی بی سر در تابستان ۹۸»، «اغتشاشات آبان ۹۸» و... به نفع ایران و به ضرر امریکا به کابوس بدل ساخته است.
۲ - ایران طی سالهای اخیر با جایگزینی نگاه به شرق به جای نگاه به غرب، تا حد قابل قبولی تحریمهای غرب را خنثی ساخته و مکانیزم ماشه جدیدی را علیه غرب طراحی و اجرایی نموده است.
۳ - شرایط بینالمللی به گونهای در حال شکل گیری است که سازمان ملل متحد نیز نسبت به حقوق ایران، ناچار به انعطافپذیری بیشتر از گذشته بوده و امکان همراهی صد درصدی با امریکا را ندارد.
٤ - عریانتر شدن چهره کریه و تجاوزگرانه امریکا موجب اتحاد و انسجام بیشتر در داخل ایران و همسویی هم افزایی مردم، مسئولان جمهوری اسلامی، احزاب سیاسی و نخبگان جامعه برای غلبه بر تحریم شده و در عصر پساکرونا که تقریباً همه کشورها با مشکلات جدی مواجه شده اند، جمهوری اسلامی موفق به تبدیل پارهای از تهدیدها به فرصتهای ناب هم شده است که اعزام کشتیهای حامل بنزین به دریای کارائیب و سواحل ونزوئلا و در هم شکستن قانون ۱۹۸ ساله مونروئه فقط یک نمونه از آنها است.
۵ - شکل گیری مجلسی با رویکرد انقلابی در کنار اقدامات جهادی و انقلابی دستگاه قضایی، موجب اعتلای روحیه امید و اعتماد به نظام و افزایش ظرفیت تاب آوری شده و همین امر توطئههای رنگارنگ و نقشههای نظام سلطه برای فروپاشی نظام را نقش بر آب کرده است.
در چنین شرایطی، امریکا چند اقدام را در دستور کار قرار داده است:
۱ - تلاش حداکثری برای همراه کردن اروپا و شورای امنیت جهت عملیاتی کردن مکانیزم ماشه.
۲ - انجام اقدامات منطقهای برای «منزویسازی ایران»، «راضی کردن دولتهای عربی» و «ایجاد شکاف در بین کشورهای منطقه»، نظیر پیمان عادی سازی روابط بین دولت امارات و رژیم صهیونیستی که سرانجامی جز شکست نداشته و حضرت امام خامنهای در ارتباط تصویری با اجلاس آموزش و پرورش این حقیقت را مورد تأکید قرار داده و فرمودند: «امارات متحده عربی هم به دنیای اسلام خیانت کرد، هم به ملتهای عرب و کشورهای منطقه خیانت کرد و هم به فلسطین خیانت کرد. البته این خیانت دیر نخواهد پایید، اما این لکه ننگ بر آنها خواهد ماند.
پای صهیونیستها را به منطقه باز کردند و مسئله فلسطین را که مسئله غصب یک کشور است به فراموشی سپردند و عادیسازی کردند».
۳ - انجام پروژه مرعوبسازی مسئولان ایران با پروپاگاندا و از طریق استفاده حداکثری از ظرفیتهای امپراتوری رسانهای غرب.
٤ - انجام بازی متوهمانه سرخابی بین احزاب سیاسی ایران و گره زدن سرنوشت کشور ایران به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا. هماینک در داخل کشور برخی از افراد (بعضاً دارای مسئولیتهای اجرایی در سطوح مختلف حاکمیت) متأسفانه وارد بازی سرخابی امریکا شده و پنهان و بعضاً آشکارا زلف اقتصاد و آینده کشور را به انتخاب بایدن یا ترامپ گره زده و بهانحاءمختلف، نظام را تحت فشار قرار میدهند.
حتی اگر ساده لوحانه به اتحاد امریکا و اروپا بهعنوان نظام سلطه نگاه نکنیم و نگاه مستقل به اروپا داشته باشیم، حقیقت این است که به دلایل متعدد از جمله منافع مشترک و تراز بازرگانی دو و نیم تریلیون دلاری، بین امریکا و اروپا یک اتحاد استراتژیک وجود داشته و تحت هر شرایطی اروپا خود را ملزم به ماندن در کنار امریکا و ایفای نقش پلیس خوب یا پلیس بد در بازی پسابرجامی میبینند و دل بستن به همسویی (حتی حداقلی) با ایران یک پندار و توهم احمقانه است.
جمهوری اسلامی ایران این حقیقت را بهخوبی میداند که هیچ فرقی بین بایدن و ترامپ وجود ندارد و اصولاً امریکای غرق شده در گنداب و باتلاق سرمایه داری را نه بایدن اداره میکند نه ترامپ بلکه این کارگاه پدر ژپتو در امریکا است که در هر دوره یک پینوکیوی متناسب با شرایط زمانی تراشیده و به مردم امریکا و جهان قالب مینماید. در نگاه جمهوری اسلامی ایران (برخلاف تصور عوامانه و پوپولیستی) دموکراتها و شخص اوباما بیشترین تحریمها را علیه ایران وضع کردهاند و بایدن هم که بر سر کار بیاید نه ارادهای مستقل برای اقدام له یا علیه ایران دارد نه قدرت دارد و نه نمایندگان مجالس امریکا به او اجازه عمل مستقلانه خواهند داد.
نگاهی به «مجموعه قرائن و شواهد و واقعیتهای ملموس منطقهای و جهانی»، «فرصتهای ویژهای که نگاه به شرق در اختیار ایران قرار داده»، «ظرفیتهای مثبت و منفی پساکرونایی برای ایران و امریکا»، «مشکلات کلان اقتصادی پیش روی امریکاییها»، «اقدامات مثبت ضد فساد صورت گرفته در حوزه قضا و تشکیل مجلس در مسیر ارزشها و اهداف نظام» و... تردیدی باقی نمیگذارد که جمهوری اسلامی ایران باید با اغتنام فرصت به جای انجام اقدامات انفعالی و پدافندی (که نشانه ضعف نظام است) در موضع پیشدستانه و آفندی قرار گرفته و قاطعانه به تهدیدهای توخالی هیئت حاکمه بی ادب و گستاخ امریکا با خروج فوری از «ان. پی. تی و پروتکل الحاقی» و اعلام رسمی پایان برجام نافرجام و خسارت محض و طرحی جامع در حوزههای «هستهای»، «اقتصادی»، «اجتماعی»، «امنیت منطقهای»، «علم و فناوری»، «نظام تولید» و... پاسخ دهد.